ماه نصفه نیمه

ساخت وبلاگ

ساعت سه نصف شب یازده فروردین نودوهشت

دختری خیره ب پنجره ی اتاقش هنوزم چشم دوخته به بیرون

نه این برف تمومی نداره

هوای شهر هنوزم زمستونه انگار بعده رفتنت قرار نیس بهار بیاد

دختری که هنوزم که هنوزم که هنوزه برات مینویسه

خدارو چه دیدی شاید یروزی همین نوشته ها تنهاچیزی باشن که از قلب عاشقم موندن

شاید یروزی خالی از حضورم تو دنیا این نوشته ها تنها سنگ صبورت باشن

راستی...

کجای دنیایی؟

هنوزم وقتی دلت برام تنگ میشه ماهو نگاه میکنی؟

اصلا دلت برام تنگ میشه؟

کاش میدونستی اینجا هواش ابری تر ازونیه که ماهی دیده شه

ماه من ماه هاست که رفته

من به یه جمله پایبندم

عشق واقعی عشق می مونه...حتی اگه سالهای سال فاصله مجال وصال نده تاروز مرگ

تا میتونی نیا...نیا و دور بمون نیا و پا بذار رو قلبت نیا وتلافی کن تموم دلخوریاتو

من اما

گیره این فاصله ها نیستم

خوب میدونم پایان داستان عاشقای خون دلو

حتی مرگ هم نمیتونه از قلبم یا فکرم پاکت کنه

من هنوزم پشت پنجره ی اتاقم خیره به برفی که میباره و هنوز ردپایی تو قلب سنگ فرشای برفی خیابونا نیس

شاید فردا صب تارا اولین نفری باشه که ردپای تنهاییشو جا میذاره تو دل این خیابون

چی غمگین تر از یه ردپا؟که نیمه ی گمشدمو مداااام برام تداعی میکنه

من تنهاترین عاشق این شهرسردم...

تب سرد...
ما را در سایت تب سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ctabesard1f بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:47